نویسنده: شیخ محمدعلی خالدی
تلاوت قرآن بهترین عبادت است
بدون تردید تلاوت قرآن بهترین عبادت است، بهویژه اگر تلاوت در نماز و در حال قیام باشد.
رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میفرماید: «بهترین عبادت امت من قرائت قرآن است». همچنین میفرماید:
«روز قیامت هیچ شفیع و شفاعتکنندهای از قرآن به خداوند نزدیکتر نیست». در جای دیگری میفرماید: من از بین شما خواهم رفت، ولی دو واعظ را در بین شما خواهم گذاشت: یکی گویا و دیگری خاموش. واعظ گویا قرآن و واعظ خاموش مرگ است». ابن مسعود -رضی الله عنه- از رسول خدا روایت میکنند که: «قرآن بخوانید که مزد هر حرف آن ده حسنه است. نمیگویم که الم یک حرف است، بلکه الف یک حرف، لام یک حرف و میم یک حرف است».
امام احمد بن حنبل میفرماید: «حق تعالی را به خواب دیدم. گفتم: یا رب، از طریق چه چیزی تقرب به تو فضیلت بیشتری دارد؟ گفت: از طریق قرآن و تلاوت آن. گفتم: اگر چه معنی آن را بفهمیم یا نفهمیم؟ فرمودند: اگر چه آن را بفهمید یا نفهمید».
دلی که از قرآن بیبهره باشد محزون است
خداوند عز و جل میفرماید:
وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ ﴿الحج: 30﴾
«کسی که تعظیم حرمات خداوندی را به جا آورد، برای او نزد پروردگارش بهتر است».
تعظیم حرمات الله به معنای بزرگداشت قرآن، تعظیم پیغمبر و احترام علمای امت است. تعظیم قرآن نیز از طریق تلاوت آن و عمل کردن به دستورات آن حاصل میشود. پیامبر -صلی الله علیه وسلم- میفرماید: «خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ» (روایت از عثمان بن عفان در کتابهای بخاری، ابو داود وابن ماجه) «بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران بیاموزد».
پدری که قرآن آموخته و آن را به فرزند خود میآموزد، معلمی که قر آن آموخته و به دانش آموز خود میآموزد و کسی که برای تعلیم قرآن سعی میکند، همه دارای این فضیلت هستند.
و رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میفرماید:
«الذی یقرأ القرآن وهو ماهر به مع السفرة الکرام البررة والذی یقرأ القرآن ویتتعتع فیه وهو علیه شاق له أجران» (روایت بخاری و مسلم).
رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میفرماید: «کسی که قرآن را در عین مهارت و تسلط برآن بخواند همراه فرشتگان گرامی است و کسی که آن را روان نداند و در خواندن آن زحمت کشد دو اجر، یک اجر خواندن و یک اجر زحمت کشیدن را دارد».
رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میفرماید:
«ما أذن الله لشیء ما أذن لنبی حسن الصوت یتغنی بالقرآن یجهر به» (روایت بخاری و مسلم)
رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میفرماید: «خداوند اذن نداد به کاری مانند اذن دادنش به پیغمبر که قرآن را با صدای خوب و بلند میخواند».
در حدیثی دیگر رسول الله (ص) میفرماید:
«إن الذی لیس فی جوفه شیء من القرآن کالبیت الخرب».
«هر کسی مقداری از قرآن را در سینه نداشته باشد مانند خانه مخروبه است».
خانه مخروبه فاقد زندگی است، سینه تهی از قرآن نیز خالی از خیر و برکت و روشنایی است.
پس با قرائت و تلاوت قرآن دلهای خود را با کلام معنوی روشن ومزین گردانیم.
عمل به تلاوت قرآن با احترام و اتباع رسول الله
احترام گذاشتن به رسول الله عقیده و ایمان هر مسلمان است. این احترام گذاشتن از طریق پیروی از او و نگهداری و رعایت دستورها و فرمایشهای او حاصل میشود. خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾ ﴿آل عمران: 31﴾
«بگو: ای رسول خدا، اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا خدا شما را دوست بدارد».
زیرا دوستی خداوند برای کسانی محقق خواهد بود که از رسول خدا پیروی کنند. در جای دیگر میفرماید: ﴿مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾ ﴿النساء: 80﴾
«و کسی که فرمان خدا رسول خدا را گردن نهد در حقیقت فرمان خدا را گردن نهاده است».
رسول الله است که منبع رضایت خدا و موارد خشم او را برای ما مشخص ساخته است.
خداوند متعال شروط قبولی ایمان را قبولی عمل به تلاوت قرآن با احترام و اتباع ... . داوری رسول الله دانسته است، آن جا که میفرماید:
فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً ﴿النساء: 65﴾
«نه قسم به پروردگارت که ایمان نمیآورند تا آنکه در آنچه در میانشان پیش میآید تو را داور سازند و آنگاه از داوری تو در دلهای خود ناراحتی نیابند و تسلیم فرمان تو شوند».
ایمان داشتن در تسلیم فرمان پیغمبر شدن و پیروی از رسول الله نهفته است که او فرمود:
«کل أمتی یدخلون الجنة إلا من أبی قالوا: ومن یأبی یا رسول الله؟ قال: من أطاعنی دخل الجنة ومن عصانی فقد أبى». «همه امت من به بهشت میروند مگر کسانی که خودداری کنند و نخواهند. گفتند: یا رسول الله، چه کسی خودداری میکند؟ فرمود: کسی که فرمان مرا بپذیرد به بهشت میرود و کسی که نا فرمانی کند خودداری کرده است».
در جهان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، تنها یک راه وجود دارد و آن فرمانبرداری از رسول الله و احترام گذاشتن به اهل بیت،همسران، فرزندان، خویشان و اصحاب جلیل القدر آن حضرت است.
خداوند متعال میفرماید:
إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُـمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیــراً﴿احزاب: 33﴾
«قطعا خدای متعال بر این اراده کرده که پلیدی و نا پاکی را از شما اهل بیت رسول الله دور کند و شما را پاکیزه و مطهر گرداند». پاکیزه گرداندن اهل بیت رسول الله -صلی الله علیه وسلم- شامل همسران، فرزندان و خویشاوندان رسول الله -صلی الله علیه وسلم- میشود.
در جای دیگر میفرماید:
وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ﴿الأحزاب: 6﴾ «و همسران رسول الله مادران مؤمنانند (آنان را مانند مادر گرامی بدارید».
قال رسول الله -صلی الله علیه وسلم-: «لقدترکت فیکم أمرین، لن تضلوا ما تمسکتم بهما: کتاب الله وسنتی».
«بعد از خودم دو چیز باقی میگذارم کتاب خدا و سنتم، مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».
تمسک به کتاب و سنت هرگز گمراهی را در بر نخواهد داشت. واضح است که کلام الله و سنت رسول الله -صلی الله علیه وسلم- هر دو با هم و همراهند. احترام اصحاب رسول خدا که جان، مال و فرزندان خود را در این راه نثار کردند در آیات بسیاری از کلام الله یاد شده، مثلا در جایی خداوند متعال میفرماید:
لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ﴿الفتح: ١٨﴾
«به راستی که خداوند متعال از مؤمنانی که در زیر درخت (شجره بیعه الرضوان) با تو بیعت کردند خشنود است».
کسانی که خداوند از آنان خشنود است همان اصحاب و یاران پیغمبرند. همچنین در جای دیگر میفرماید:
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّآءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیْنَهُمْتراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ﴿الفتح: ٢٩﴾
«محمد پیغمبر خداست و آنهایی که همراه او هستند بر کافران سخت گیرند و در میان خودشان مهر آورند، آنان را همواره در رکوع و سجده میبینی. فضل و خشنودی خداوند را طالبند. سیمای خیر و طاعت در چهرههایشان از اثر سجود پیدا است».
مردمی که همراه پیغمبر بودند و خود را فدای پیغمبر کردند و از جان و مال خود در راه پیغمبر دریغ نکردند یاران او بودند. خداوند در مورد آنها فرمود:
رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ﴿التوبة: 100﴾ «خداوند تعالی از ایشان خشنود شد و ایشان نیز از خداوند متعال خشنود گشتند».
رسول الله (ص) در باره یاران خود فرمود:
«خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم».
«بهترین مردم، مردم عصر من هستند (مقصود از آن صحابه و یاران پیغمبر است که در بهترین قرن یعنی قرن رسول الله -صلی الله علیه وسلم- و در همراهی او میزیسته اند) پس از آن کسانی که بعد از ایشان میباشند دیگر مردمی که پس از ایشان باشند». باید ایشان را بزرگ بدارند و آنها را به احترام یاد کنند. این موضوع در قرآن و سنت و اجماع امت ثابت است.
خداوند میفرماید:
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿زمر:9﴾
«آیا مردم دانا و مردم نادان با همدیگر برابرند ؟ » خیر هرگز.
در جای دیگر نیز میفرماید:
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ ﴿آل عمران: ١٨﴾
«خدای یکتا بر این گواهی داد که معبودی به حق به جز خدای یکتا نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی خداوند گواهی دادند».
در این آیه پیامبران هم در جمله اولو العلم و دانشمندان یاد شده اند. در جای دیگر میفرماید:
إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ﴿فاطر: ٢٨﴾
«به راستی که دانشمندان از خدا میترسند».
فضل و برتری دانشمندان همین است. بدین جهت هیچگاه نادانان با آنان برابر نخواهند بود.
گواهی دادن به یکتایی خدا از روی دلیل و واقع بهرهی دانشمندان است. ترس از خدا که سر آمد حکمتهاست به علما اختصاص دارد.
پیامبر -صلی الله علیه وسلم- فرمودند:
«کسی که بر خردسالان رحم نیاورد و شرف بزرگان را نشناسد از ما نیست».
رسول الله (ص) میفرماید:
«لیلینی منکم أولو الأحلام و النهی ثم الذین یلونهم ثلاثا وإیاکم وهیهات الأسواق».
«پشت سر من در نماز از بین شما کسانی که دارای حلم و فضل و عقل باشند بایستند. پس از آن کسانی که در این منزلتها بعد از آنان هستند قرار بگیرند. – حضرت سه بار این جمله را تکرار نمود - شما را از بلند کردن صداهای بازاری در مساجد بر حذر میدارم».
آنچه که بیان شد در اول فضیلت و احترام و قرائت قرآن بود و سپس آثاری بود که قرآن بعد از تلاوت از ما میخواست. قرآن از انسان عمل میخواهد و تنها دلی، آباد است که بعد از قرائت قرآن به آن عمل نماید و قرآن را سر لوحه و برنامه زندگانی خود قرار دهد. قرآن برنامه زندگانی و سعادت بشر است. آدمی را از ظلمات و تاریکیها به سوی روشناییها میبرد.
علامه اقبال در ابیاتی زیبا چنین میفرماید:
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقشههای پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود
حال چون دیگر شود جهان دیگر شود
با مسلمان گفت جان بر کف بنه
هر چه از حاجت فزون داری بده
آداب ظاهری تلاوت قرآن
1- لازم است شخص قرآن خوان وضو داشته باشد، چه در حالت ایستاده و چه به صورت نشسته قر آن را بسیار با ادب بخواند. بهترین قرائت آن است که شخص در حالت ایستاده و در نماز آن را میخواند.
2- فرد قرآن خوان باید آن را آهسته و به صورت شمرده بخواند و در آن تفکر و تأمل بنماید. زیرا رسول الله -صلی الله علیه وسلم- فرموده است:
«من قرا القرآن فی اقل من ثلاث لم یفقهه» (از عبدالله بن عمر بهروایت امام ترمذی)
«هر کس قرآن را در کمتر از سه روز بخواند، نه قرآن او را آگاه میسازد و نه او معانی آن را درک میکند».
3- مستحب است قرآن را باترتیل و شمرده و با رعایت
تجوید بخوانیم
4- باید حق هر آیه را رعایت کنیم. وقتی به آیه سجده میرسیم سجده نماییم. همچنین اگر از قرائت دیگری آیهی سجده را شنیدیم و وضو داشتیم لازم است سجده کنیم.
5- سجده تلاوت پس از خواندن آیه سجده بر قاری، سامع و مستمع بر هر سه سنت است.
سجود تلاوت در قر آن چهارده تا است، آیهی سجده، یک سجده دارد. این سجدههای قرائت عبارتند از:
دو سجده در سورهی حج، دوازده سجده دیگر در سورههای:
الأعراف و الرعد و النحل و الاسراء و مریم و الفرقان و النمل و ألم تنزیل السجده و فصلت و النجم و الانشقاق و اقرأ.
سجده تلاوت حکم نماز را دارد. وضو و طهارت لباس و بدن و جای نماز و رو به قبله سجده کردن در آن لازم است. سجود تلاوت در نماز تابع نماز است و در بیرون از نماز به نیت، استقبال قبله، الله اکبر تحریمیه، الله اکبر سجود برای به سجود رفتن، سلام دادن بعد از فراغت از سجود و گفتن سبحان ربی الاعلی و بحمده در سجود و گفتن اللهم لک سجدت تا آخر در سجود، به همهی اینها نیاز دارد.
در صحیحین (بخاری و مسلم) این روایت از عبد الله بن عمر وارد شده :
«کان النبی -صلی الله علیه وسلم- یقرأ القرآن فیقرأ السورة فیها سجدة فنسجد معه حتی ما یجد بعضنا موضعا لمکان جبهته».
«رسول الله -صلی الله علیه وسلم- سورهای از قرآن را میخواند که در آن سوره سجود تلاوت بود ایشان به سجود میرفتند ما هم همراه ایشان به سجود میرفتیم، تا جایی که بعضی از ما (یاران پیغمبر) برای نهادن پیشانیش بر زمین جایی نمییافت».
6- اگر در مسجد قرار داریم و یا در جایی که احتمال میرود قرائت قران ما سبب آزار دیگران شود و یا مزاحمتی برای آنها ایجاد نماید و باعث حواس پرتی دیگران در نماز شود، بهتر است قرآن را آهسته بخوانیم.
7- در شروع قرائت قرآن نخست اعوذ بالله من الشیطان الرجیم میگوییم، چون خداوند عزوجل میفرماید: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ (النحل:98) «آنگاه که قرآن را میخواهی تلاوت کنی از شیطان رجیم به خدا پناه ببر».
آداب باطنی تلاوت قرآن
1- لازم است شخص قرآن خوان تلاوتش همراه با تعظیم و تدبر باشد. زیرا خداوند به بندگان خود بی نهایت لطف و عنایت کرده است که قران را از عرش جلال خود به درجه فهم و درک آنها نازل فرموده است. پس بنگریم خداوند چه لطفی در حق بندگان خود مرحمت فرموده است. به طوری که حتی مفاهیم و معانی کلام خود را که صفت ذات مبارک اوست خور درک انسان قرار داده است. بنگریم که چگونه آن صفت قدیم و قائم به ذات خود را در قالب الفاظ و اصوات که لازمهی صفات آدمی است متجلی ساخته است. چون انسان از درک صفات خداوند عاجز و ناتوان است و تنها در قالب صفات آدمی میتواند آنها را درک کند.
2- قرآن خوان باید به محض تلاوت قرآن عظمت گویندهی آن را در دل خود مستحضر نماید و چنان احساس کند که او مبلغ قرآن است و چنان بپندارد که خداوند به وسیلهی قرآن او را مورد خطاب قرار میدهد.
3- با سکینه، آرامش و تدبر و تفکر، صبر و استجابت به تلاوت قرآن کریم بپردازید.
امام مسلم از حذیفه بن یمان روایت کرده که میگوید: شبی با پیامبر به نماز ایستادم. آن حضرت سورهی بقره را قرائت نمودند. در دل گفتم چون صد آیه را بخواند رکوع خواهد نمود ولی آن حضرت از آیه صدم هم گذشت. در دل گفتم چون سورهی بقره را تمام کند، رکوع میکند، ولی آن حضرت سورهی بقره را تمام کردند و سورهی آل عمران و سورهی نساء و بعد سورهی مائده را نیز خواندند. قرائت شان آرام و باترتیل بود.
البته این عادت و شیوه پیغمبر -صلی الله علیه وسلم- و صحابه کرام رضوان الله علیهم اجمعین و تابعین رحمهم الله در پیروی از آن حضرت بود که با تدبر و تأمل و وقوف در مفاهیم و معانی آیات الهی عنایت خاصی داشتند.
4- وقتی که مشغول تلاوت قرآن هستید به یاد آورید که خداوند با شما در حال حرف زدن است. اصل این موضوع در حدیثی آمده که رسول الله فرمودند: وقتی یکی از شما اراده سخن گفتن خود با خدا را دارد نماز بخواند و اگر میخواهد خدا با او سخن بگوید قرآن را تلاوت نماید.
اوصاف قرآن
قرآن کریم کتاب جاویدان و دستور بزرگ خداوند عز و جل است که بر جهانیان نازل فرموده است. با فرود آمدن این کتاب نزول همه کتابها ی آسمانی پایان پذیرفت و با ارسال پیامبر بزرگ اسلام رسا لت پیامبران قبلی منسوخ اعلام گردید.
دین اسلام نیز از هر حیث کاملترین و جامعترین ادیان آسمانی و خاتم همهی ادیان قرار گرفت. بدون شک قرآن، دستور خالق عز وجل جهت اصلاح خلق و رسالهای آسمانی به زمین و قانون جاویدانی جهت نظم زمین میباشد.
قرآن، عظیمترین برهان و آیهی رسالت رسول امین محمد -صلی الله علیه وسلم- است و در همه اعصار دلیل بزرگی بر صداقت، حقانیت، امانت داری، رسالت و نبوت آن حضرت به شمار میرود. قرآن دلیل حقانیت، رسالت و نبوت آن حضرت به شمار میرود.
قرآن بر روحها و روانهای آدمی بینهایت تاثیر گذار است، در فاصلهای اندک آدمی را متحول و دگرگون میکند و همین تاثیر قرآن بود که توانست روند تاریخ را تغییر دهد.
مع الوصف در محدودهی عربستان توقف ننموده، بلکه به تمام جهان رسید و همه را متحد، یک دست و با هم نزدیک نمود. در نتیجه امت واحدی را به وجود آورد و بشریت را که در آستانهی سقوط به گودال نیستی و بدبختی بود رهایی بخشید. گویا به آنان خلقت و حیات تازهای داد و سرافراز و سربلندشان نمود.
قرآن عظیم ستون و تکیه گاه زبان عربی است. زیرا بقاء صفا، سلامتی، سلاست، فصاحت و خالصیت زبان عربی در همه اقشار و اقسامش از آن استمداد میجوید و به وسیلهی قرآن است که بر سایر زبانها در سبک و محتوا تفوق و برتری یافته است.
قرآن عظیم آیت بزرگ خداوند است. باید گفت که این آیت و معجزه، با دیگر آیات و معجزات داشته و انوار و اسرار آن با دیگران تفاوت کلی دارد. زیرا این قرآن کلام خداوند تبارک و تعالی است. همو که حی و قیوم است و ملکوت آسمانها و زمین را در ید قدرت خود دارد و بر همه چیز قادر و توانا است.
قرآن عظیم در لغت، نظم و اسلوب، هدایت و علوم برای همهی مردم معجزه بود، به گونهای که همهی ادیبان و سخنوران از آوردن همانند آن عاجز گردیدند. مشهورترین ادیبان و شعرا در مقابل اعجاز آن لال و بی زبان شدند. چنانچه پوشیده نیست که قرآن کریم انس و جن را در این که سورهای مثل قرآن را بیاورند به مبارزه طلبیده است. احدی قدرت ارائهی جواب را نداشته و ناگزیر همهی کسانی که قصد معارضه با قرآن را داشتند تا امروز و تا قیام قیامت به سکوت متوسل شدند و میشوند.
حتی رسول اکرم -صلی الله علیه وسلم- که قرآن بر وی نازل گردید این استطاعت را نداشت که با مواهب بزرگ خود سورهای کوتاه و یا دراز بیاورد. در این باره آیاتی صریح و گویا وجود دارد. نبی کریم نیز مانند دیگر مردم از ارائه مثل قرآن عاجز بود. آیهای که خداوند عز وجل طی آن به پیامبرش امر فرمود تا هنگام مبارزه طلبی به مردم بگوید و برایشان قرائت نماید و از آن استدلال بر نبوت و رسالت خویش بنماید همین نکته را میرساند:
وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَآءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَـذَآ أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ قُل لَّوْ شَآءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلاَ أَدْرَاکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴿ یونس١٥-١٦﴾
«چون بر آنها (کفار) آیات بینات ما خوانده شود آنان که امید ملاقات ما را ندارند میگویند: قرآنی غیر از این بیاور و یا این قرآن را بدل گردان. بگو: برای من این مقدور نیست که از جانب خود آن را بدل گردانم. جز از آنچه برایم فرستاده شده پیروی نمیکنم. من اگر خدا وند خود را نافرمانی نمایم از عذاب روز بزرگ میترسم. بگو اگر خدا نمیخواست آن را بر شما نمیخواندم و نه شما را از آن با خبر میساختم. یقینا در بین شما عمری پیش از آن به سر بردهام (و از وحی و قرآن چیزی نمیدانستهام) آیا تعقل نمیورزید؟»
قرآن عظیم حائز شیوهی دقیقی است. همهاش خردها را مخاطب قرار میدهد. نظم و اسلوب شگرف و عجیب آن نیز از اسلوب و نظم واحدی پیروی نمیکند. بلکه به سورههای کوچک و بزرگ، آیات بزرگ و کوچک و متنهای آرام و کوبنده تقسیم شده است.
به گونهای که عدد آیات برخی از این سورهها از صد آیه نیز تجاوز میکند. آیات برخی سورههای دیگر از ده، هفت، سه و ... . بیشتر نیست. در درازی و کوتاهی فواصل و مقاطع این آیات تفاوت اساسی به چشم میخورد. چنانچه برخی آیات متفق الفواصلاند حکمت این امر نیز در شمولیت آیات قرآنی و حایز بودن مسائل، احکام و مفاهیم عالی، اسماء خداوند و آیههاو نشانههای هستی میباشد، به گونهای که هر آیهای مطلب خاصی را بیان میدارد. راجع به احکام، آداب، پندها، امثال، قصص، اخبار و ... بحث شده است. این است که در برابر این هماهنگی و نظم خاص قرآنی همهی ادیبان، شاعران و سخنوران به عجز خویش اعتراف ورزیدهاند و تسلیم آن شدهاند.
اوصاف قرآن از زبان دشمنان اسلام
در این بحث میخواهم یکی از شهادتهای سر سختترین دشمنان اسلام و قرآن کریم را که خود یکی از بزرگان کفار قریش بود ذکر کنم. زیرا این وصف از لحاظ این که گفته و اعتراف دشمن است بدون شک قابل توجه و دقت بوده است. میتوان ادعا کرد که این بزرگترین دلیل عجز دشمنان قرآن در برابر آن است. حاکم در کتاب دلائل النبوة به روایت از حضرت ابن عباس -رضی الله عنه-ما چنین نقل میکند:
در یکی از روزها ولید بن مغیرهی مخزومی که از روسای معروف قریش بود نزد پیامبر -صلی الله علیه وسلم- آمد. آن حضرت قرآن را بر او خواند. ولید سخت تحت تاثیر قرار گرفت و به عنوان دل سوزی چنین گفت: شگفتا ! پسر ابی کبشه (مراد حضرت محمد بود.) چه میگوید. قسم به خدا گفته او به شعر و سحر شباهتی نداشته و لهو و لعب نیست و نه میتوان گفت پرخاشگری است که نشانهی جنون باشد. یقینا آنچه او میگوید کلام خداوند عز وجل است.
چون گروهی از قریش این خبر (اعتراف ولید بن مغیره) را شنیدند، فورا اجتماعی تشکیل دادند و چنین اظهار نمودند که اگر ولید از آیین آباء و اجدادش بیرون شود و آن راترک نماید بدون شک همه قریش آیین آبایی شان راترک خواهند نمود. وقتی این خبر به گوش ابو جهل رسید بلا فاصله به سوی خانه او حرکت نمود. چون در خانه با هم ملاقات کردند، ابو جهل چنین صحبت را آغاز نمود:
عموی عزیز، میدانی که قوم حاضر شدهاند برای تو مال و پول جمع کنند، با این وجود تو نزد محمد رفته و حرفهای قوم و پیشینیان خود را نقض داشتهای و اعتراف نمودهای که اقوال و گفتههای او آسمانی است. ولید پاسخ داد: قریش همه به خوبی میدانند که از همه شان بیشتر مال و پول دارم. لذا احتیاجی به مال آنها ندارم. در این هنگام ابو جهل گفت: قبول است. پس خواهش میکنم در بارهی محمد چیزی بگو تا همه مردم و قبیله متقاعد شوند و بپذیرند که تو از محمد متنفری و نسبت به او انزجارت را اعلام داشتهای. ولید گفت: چه بگویم؟ قسم به خدا، شخصی در میان شما وجود ندارد که عالمتر و دانشمندتر از من در قصیده، سجع و قافیهی شعر باشد.
سوگند به خدا آن چه این مرد (محمد) میگوید هیچ گونه شباهتی به این چیزها (اشعار یا گفتار جنیان) ندارد. سوگند به خدا که در گفتههای او یک نوع حلاوت و شیرینی وجود دارد و از طراوت و تازگی به خصوصی برخوردار است. آغاز گفتارش مثمر و نتیجه بخش و آخرش مفید و لذت آور است.
در تمامی حرفهایش فیوضات فراوانی نهفته است. مهمتر این که گفتارش عالی است. هیچ گفتهای از آن برتری ندارد. بر هر چیز چیره میگردد و چیزی نمیتواند بر او چیره شود.
ابو جهل گفت: قسم به خدا تا چیزی در باره او نگویی قوم از تو راضی نخواهد شد. در این هنگام ولید مهلت خواست و تقاضا نمود تا اجازهی تفکر در این باره به او داده شود. بعد از مدتی اندیشیدن چنین اظهار نظر کرد:
گفتار محمد جادویی است که از ساحران دیگر تاثیر پذیرفته است.
خداوند جهت آگاهی مسلمین در سورهی مدثر چنین میفرماید: ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً وَجَعَلْتُ لَهُ مَالاً مَّمْدُوداً وَبَنِینَ شُهُوداً وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیداً ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ کَلاَّ إِنَّهُ کان لآیَاتِنَا عَنِیداً سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ثُمَّ أَدْبَرَ وَٱسْتَکْبَرَ فَقَالَ إِنْ هَـٰذَآ إِلاَّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هَـٰذَآ إِلاَّ قَوْلُ ٱلْبَشَرِ سَأُصْلِیهِ سَقَرَ وَمَآ أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ لاَ تُبْقِی وَلاَ تَذَرُ لَوَّاحَةٌ للْبَشَرِ عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ [مدثر: 11- 30] «بگذار مرا با کسی که او را تنها آفریدهام، به او مال فراوان دادهام و با فرزندان حاضر. بسیار به او میدان و امکان دادم. باز طمع میورزد که افزون سازم. چنین نیست. بیگمان در حق آیات ما ستیزهجو بود. او را به کار سختی خواهم گمارد. هر آینه او تأمل نمود و اندازه مقرر کرد. پس کشته باد (لعنت باد) چگونه اندازه کرد؟ بار بار نگریست و باز روترش کرد و پیشانی درهم کشید. باز پشت گرداند و تکبر کرد و گفت: نیست قرآن مگر جادویی که از ساحران نقل میشود، نیست این قرآن مگر کلام آدمی. او را در دوزخ خواهم آورد و چه چیز تو را مطلع ساخت که دوزخ چیست؟ باقی نمیگذارد وترک نمیکند. برای آدمیان سوزنده است. بر دوزخ نوزده کس گمارده شدهاند».
بازگشت به قرآن
این بحث را با اشعاری از علامه اقبال لاهوری شاعر و دانشمند معروف جهان اسلام آغاز میکنیم. وی در وصف قرآن کریم و بیداری مسلمین در بازگشت به قرآن میگوید:
آن کتاب زنده قرآن حکیم حکمت او لایزال است و قدیم
نسخههای اسرار تکوین حیات بی ثبات از قول او گیرد حیات
نوع انسان را پیام آخرین حامل او رحمة للعالمین
رهزنان از حفظ او رهبر شدند از کتابی صاحب دفتر شدند
بنگر آن سرمایهی آمال ما گنجد اندر سینهی اطفال ما
با کمال اطمینان باید بگوییم در وعدهی خدایی هیچ گونه شکی نیست. مؤمنان راستین هر گز شکست نمیخورند. هر وقت که در تاریخ خود کاملا مغلوب شدهاند ناچار شکاف در حصار ایمان از راه احساس یا عمل پیدا شده است. شکست انسان متناسب با همین شکاف است. پس از آن دوباره پیروزی از آن مؤمنان بوده است. اگر در طول تاریخ مسلمانان، آنگاه که پرچم پیروزی از دست آنها ربوده شده نیک دقت کنیم، خواهیم دید که علتی از این نوع وجود داشته است. باید گفت که وعدهی خدا همه وقت بر حق بوده و خواهد بود. آری، آزمایش و ابتلا ء ما در بر دارندهی حکمتی است. این حکمت عبارت است از کامل شدن حقیقت ایمان و بیدار شدن آن در سینهها. هر وقت ایمان به مرحلهی کمال رسید و یا ابتلا ء به صورت نیرو مندی برانگیخته شد، پیروزی میرسد و وعدهی خدا تحقق پیدا میکند.
چیرگی کافران بر ما آن روز نیست که در میدان نبرد پیروز شوند، بلکه آن روز است که بر روانهای ما چیره شوند و چنان پنداریم که نیروی آنان شکست ناپذیر است. خود را در برابر آنان کوچک و ناتوان بدانیم و امید کامیابی نداشته باشیم. در آن هنگام که قرآن
میگوید: خداوند هرگز برای کافران در برابر مسلمانان راهی قرار نخواهد داد. نظر به روح مؤمنی دارد که پیروز میشود و نظر به فکر مؤمنی دارد که غلبه با اوست. میان ما و پیروزی در هر زمان و مکان اینقدر فاصله است که حقیقت ایمان را در خود کامل کنیم. یکی از حقایق ایمان آن است که به دشمنان خود اعتماد و تکیه نداشته باشیم. جز از خداوند بزرگ از دیگری طلب عزت و نیرو مندی نکنیم. هیچ کس نباید چنین بگوید که از ایشان کسب نیرو میکنیم تا نیرو مند شویم، چه این گفته خود نخستین گام در راه شکست است.
اکنون وضع ما با دشمنان در اثر فاصله گرفتن از قرآن و اسلام درست به مثابهی روبرو شدن ظاهر ایمان با حقیقت کفر است. به همین جهت است که آنان بر ما چیره و پیروز میشوند. آنان به خدا کافرند ولی به ماده ایمان دارند، اگر چه ماده کوچک است ولی حقیقت دارد.
بار الهی! روز بازگشت ما به قرآن نزدیک است، بازگشت به مکتب نجات بخش اسلام، بازگشت به فرامین و دستورات الهی و به سنت گهر بار رسول الله، بازگشت به افتخارات دیرینهی اسلام و مسلمین.
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.
نظرات